بهرادبهراد، تا این لحظه: 9 سال و 5 ماه و 24 روز سن داره

ستاره زندگی ما

کادویی

عزیز دلم مامان بزرگ ها و بابابزرگ ها و خاله ها و دایی ها و عمو ها لطف کردن و واسه تولدت کلی کادوهای خوشگل بهت هدیه دادن. علاوه بر کادویی ها یه عالمه هم کارت هدیه و هدیه نقدی بهت دادن که ایشالا می زارم تو حساب پس انداز خودت.  سوغاتی های بابا از قشم :  کادویی های خاله ژیلا : کادویی های خاله ژاله : ریسه اسم هنر دست خاله ژاله هنرمند  کادویی های خاله فاطمه :  کادویی دایی بابک : کادویی دایی علی : کادویی های همکارها و دوست های بابایی :    ...
30 دی 1393

زمینی شدن ستاره ما

پسر عزیزم ، روز 17 آبان ماه ساعت 11:15 شب به این دنیا اومدی و زندگی ما رو ستاره بارون کردی.  ماجرا از این قرار بود که واسه آخرین بار وقت سونوگرافی داشتم و قرار بود بر اساس اون روز تولد شما مشخص بشه. دکتر سونوگراف کلی من رو ترسوند و گفت آب دور جنین خیلی کمه و امروز یا فردا حتمن باید به دنیا بیاد. از اتاق سونوگرافی اومدم بیرون و سر بابا محمد کل غر زدم که این چه دکتری بود و کاش می رفتم پیش دکتر سونوگراف همیشگیم . بابا محمد گفت که حالا بریم پیش دکترت ببینیم چی میگه و تشخیص اون مهمه. خانم دکتر با دیدن سونوگرافی گفت که این وضعیت خیلی خطرناکه و باید هر چه زودتر بچه به دنیا بیاد . بهش گفتم که خیلی به این سونوگراف اطمینان ندارم و قرار شد ک...
27 دی 1393

سیسمونی

پسر گلم ، واسه خرید لوازم موردنیازت خیلی تحقیق کردم و سعی کردم لوازم ضروری رو در نظر بگیرم چون تجربه اطرافبان به من نشون داده که خیلی از این لوازم به درد نمی خورن و فقط یه هزینه اضافی رو تحمیل می کنه. واسه همین قرار گذاشتیم کالسکه و صندلی ماشین رو وقتی بخریم که بتونی ازشون استفاده کنی. البته همون وسایل ضروری رو هم از بهترین مارک ها تهیه کردیم.                                                     ...
23 دی 1393
1